اگر بهتازگی وارد دنیای سرمایهگذاری شده باشید، احتمالاً بارها اصطلاح «تحلیل بنیادی» را دیده و شنیدهاید. اما پرسش اصلی این است که تحلیل بنیادی دقیقاً چیست؟ در مواجهه با دو مسیر مهم تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال چه تصمیمی باید گرفت؟ و چگونه میتوان تحلیل بنیادی را بهصورت حرفهای و اصولی آموخت؟ در این مقاله به این پرسشها به طور کامل و با زبانی ساده پاسخ خواهیم داد.
در تحلیل بنیادی، هدف ما ارزیابی «ارزش ذاتی» شرکت با بررسی عملکرد مالی، ساختار کسبوکار، شرایط صنعت و محیط اقتصاد کلان است. در بازار بورس ایران نیز مجموعهای از عوامل اختصاصی شرکت و صنعت باید تحلیل شود تا بتوان تصویری دقیق از وضعیت واقعی شرکت به دست آورد. جدول زیر یک چکلیست جامع از عوامل فاندامنتال در تحلیل بنیادی شرکتها را ارائه میدهد:
|
تحلیل صورتهای مالی |
· میزان فروش و روند رشد آن · سود عملیاتی و سود خالص · حاشیههای سود (ناخالص، عملیاتی، خالص) · داراییها و بدهیها · حقوق صاحبان سهام · نقدینگی و جریانهای نقد (عملیاتی، سرمایهگذاری، تأمین مالی) |
|
نسبتهای مالی اصلی |
· بازده حقوق صاحبان سهام (ROE) · بازده داراییها (ROA) · نسبت بدهی · نسبت جاری و آنی · P/E و P/B · کیفیت سود |
|
ماهیت کسبوکار شرکت |
· نوع فعالیت (تولیدی، بازرگانی، معدنی، حملونقل، پالایشی و…) · جایگاه شرکت در زنجیره ارزش · مزیت رقابتی و سهم بازار · وضعیت صنعت و شدت رقابت |
|
سیاست قیمتگذاری |
· آزاد یا دستوری بودن قیمتها · قیمتگذاری توسط هیئتمدیره یا صنف · وابستگی قیمت فروش به نرخ جهانی یا نرخ ارز · ریسکهای ناشی از سیاستهای تنظیمگر |
|
وضعیت مواد اولیه |
· داخلی یا وارداتیبودن مواد اولیه · حساسیت هزینهها به نرخ ارز · ریسک وابستگی به تأمینکنندگان خاص · شرایط تأمین و هزینه حمل |
|
طرحهای توسعه شرکت |
· وجود طرح توسعه و میزان پیشرفت · تأثیر طرح بر ظرفیت و سودآوری آینده · نحوه تأمین مالی طرح توسعه · ریسکهای اجرایی |
|
افزایش سرمایه و ساختار مالی |
· سابقه افزایش سرمایه · محل افزایش سرمایه (آورده نقدی، سود انباشته، تجدید ارزیابی) · ورود یا عدم ورود پول جدید به شرکت · اثر افزایش سرمایه بر سودآوری آینده |
|
شرایط صنعت و اقتصاد کلان |
· روند رشد صنعت · نرخ ارز · تورم · نرخ بهره · قوانین و مقررات مرتبط · ریسکهای سیاسی و تجاری |
|
کیفیت مدیریت و حاکمیت شرکتی |
· سابقه و تجربه مدیریتی · شفافیت گزارشها · سیاست تقسیم سود · ثبات تصمیمگیری |
|
ریسکهای کلیدی شرکت |
· ریسک عملیاتی (تولید، ماشینآلات، نیروی انسانی) · ریسک بازار (تقاضا، قیمت محصول) · ریسک مالی (وامها، نرخ بهره، کمبود نقدینگی) · ریسک حقوقی و زیستمحیطی · ریسک نوسانات ارز (برای وارداتیها و صادراتیها) |
تحلیل بنیادی مزایای متعددی دارد که آن را به یکی از اساسیترین و قابلاعتمادترین شیوههای تحلیل سرمایهگذاری تبدیل میکند.
1. مزیت بنیادین تحلیل بنیادی این است که به سرمایهگذار امکان میدهد ارزش واقعی یک سهم را محاسبه کند، تفاوت بین ارزش ذاتی و قیمت بازار را تشخیص دهد و سهام کمتر از ارزش یا بالاتر ارزش را شناسایی کند. این موضوع پایه و اساس تصمیمگیری حرفهای در سرمایهگذاری است.
2. تحلیلگر با بررسی صورتها و نسبتهای مالی و ساختار کسبوکار، شناخت دقیقی از عملکرد گذشته و وضعیت فعلی شرکت بهدست میآورد. این شناخت شامل سلامت مالی، توان سودسازی، ثبات و پایداری درآمد، کیفیت مدیریت و حاکمیت شرکتی و ساختار سرمایه و ریسکهای مرتبط است.
3. تحلیل بنیادی فقط بر شرکت تمرکز ندارد، بلکه شناختی جامع نسبت به چرخههای صنعت، میزان رقابت، زنجیره ارزش و جایگاه شرکت و ریسکها و فرصتهای صنعت نیز ایجاد میکند.
4. در تحلیل بنیادی، عوامل مؤثر بر مزیت رقابتی شرکت تحلیل میشوند؛ از جمله کیفیت محصول و خدمات، سهم بازار، هزینه تولید و موقعیت در زنجیره تأمین. این موارد به تحلیلگر نشان میدهد که آیا شرکت توان حفظ رقابت و سودآوری در بلندمدت را دارد یا خیر.
5. تحلیل بنیادی بر اطلاعات واقعی و قابلاندازهگیری استوار است و هیجانات بازار و نوسانات کوتاهمدت تأثیر کمتری در تصمیم نهایی دارند، بنابراین، امکان تشکیل سبد سرمایهگذاری کمریسکتر و پایدارتر فراهم میشود.

تحلیل بنیادی نیازمند دانش تخصصی بالایی در زمینه صورتهای مالی، ارزشگذاری و تحلیل صنعت است؛ بنابراین بدون مهارت کافی، احتمال برداشتهای اشتباه و نتایج نادرست بسیار بالا خواهد بود. علاوه بر این، تحلیل بنیادی فرایندی زمانبر است و برای دستیابی به تحلیل معتبر، باید گزارشهای مالی، وضعیت رقبا، شرایط صنعت و متغیرهای اقتصاد کلان به طور مستمر بررسی شوند.
چالش دیگر این است که اطلاعات مرتبط با شرکت و صنعت پیوسته در حال تغییر است؛ انتشار گزارشهای فروش، تغییر ظرفیت تولید، اصلاح نرخگذاری، نوسانات ارز یا اخبار مرتبط با صنعت میتوانند تحلیل انجامشده را خیلی زود نیازمند بازنگری کنند.
در تحلیل تکنیکال، تصمیمگیری بر اساس رفتار قیمت و الگوهای نموداری انجام میشود و فاکتورهایی مانند روندها، محدودههای حمایت و مقاومت، حجم معاملات، الگوهای کندلی و اندیکاتورهایی مانند RSI، MACD، میانگینهای متحرک و غیره مورد بررسی قرار میگیرند. درواقع، هدف تکنیکال پیشبینی جهت آینده قیمت بر اساس رفتار گذشته بازار است.
با وجود این، اتکا به تحلیل تکنیکال بهتنهایی برای موفقیت در بازار بورس ایران کافی نیست. در بازار ایران، علت تحرکات قیمتی، نحوه نرخگذاری، گزارشهای مالی، تغییرات سودآوری، طرحهای توسعه و شرایط اقتصاد کلان نقش بسیار مهمی در روند قیمت دارند؛ بنابراین تحلیل تکنیکال تنها زمانی معنا پیدا میکند که در کنار تحلیل بنیادی استفاده شود.
برای مثال، ممکن است یک سهم پس از رشد قیمتی به سقف تاریخی خود برسد. تحلیلگر تکنیکال انتظار اصلاح دارد، اما تحلیلگر بنیادی میداند که شرکت در زمان سقف قبلی، از نظر فروش، سود و دارایی بسیار کوچکتر بوده است. حال که شرکت رشد کرده و وضعیت مالی بهمراتب بهتری دارد، برخورد قیمت با سقف تاریخی قبلی لزوماً به معنای اصلاح نیست؛ بلکه میتواند نقطهای جذاب برای ورود و حتی کف قیمتی جدید باشد. این نمونه نشان میدهد که تحلیل قیمت بدون شناخت ارزش، میتواند به تصمیم اشتباه منجر شود.
از سوی دیگر، زمانی که یک تکنیکالیست پیشبینی رشد شدید میکند، این پیشبینی تنها زمانی معتبر است که عملکرد مالی شرکت نیز توان پشتیبانی از چنین رشدی را داشته باشد. رشد قیمت بدون رشد سودآوری یک شرکت، به ایجاد اختلاف میان قیمت و ارزش واقعی منجر میشود؛ پدیدهای که در ادبیات مالی به آن Fundamental Divergence گفته میشود. این وضعیت معمولاً ماهیت موقتی دارد و میتواند نشانهای از ایجاد حباب قیمتی باشد. برعکس، اگر عملکرد شرکت بهبودیافته اما قیمت سهام هنوز رشد نکرده باشد، یک فرصت مناسب سرمایهگذاری شکل میگیرد؛ زیرا ارزش ذاتی از قیمت بازار بالاتر است.
در نتیجه، اولویت تحلیل برای سرمایهگذاری حرفهای باید با تحلیل بنیادی باشد؛ زیرا بنیان و منطق ارزشگذاری را تعیین میکند. تحلیل تکنیکال میتواند در کنار آن برای تعیین نقاط ورود و خروج، مدیریت ریسک و زمانبندی معاملات عمل کند. ترکیب این دو تحلیل، دیدی جامع و دقیق از بازار ارائه میدهد و احتمال موفقیت را بهمراتب افزایش میدهد.
در سالهای گذشته، در کشور ما توجه به اهمیت تحلیل بنیادی در بازار بورس بسیار کم بود و همین باعث ضررهای زیادی به افراد شد. کسانی که بدون دانش بنیادی و شناخت ارزشگذاری و عوامل بنیادی وارد بازار شدند دچار زیان شدند؛ بنابراین آموزش آن یکی از مهمترین شروط ورود به بازار است.
یادگیری تحلیل بنیادی یکی از اساسیترین پیشنیازهای ورود هوشمندانه و کمریسک به بازار بورس ایران است. در سالهای گذشته، بخش قابلتوجهی از فعالان بازار بدون آگاهی از ارزشگذاری، وضعیت واقعی شرکتها و عوامل مالی اثرگذار بر قیمت سهام وارد بازار شدند. این کمتوجهی به تحلیل بنیادی موجب شد بسیاری از افراد تنها بر مبنای هیجانات، توصیههای غیرتخصصی یا رفتار قیمت تصمیمگیری کنند و در نهایت با زیانهای قابلتوجهی مواجه شوند.
در بازار ایران که تحولات اقتصادی، نرخ ارز، سیاستهای دولتی، شیوه قیمتگذاری و گزارشهای دورهای شرکتها نقش تعیینکنندهای در روند قیمتی دارند، شناخت ساختار مالی شرکتها، سودآوری، داراییها، طرحهای توسعه و ارزش ذاتی سهم اهمیت دوچندان پیدا میکند. تحلیل بنیادی به سرمایهگذار کمک میکند تا میان «قیمت» و «ارزش واقعی» تفاوت قائل شود، سهام باکیفیت را شناسایی کند و از سرمایهگذاری در نمادهای حبابی یا پرریسک جلوگیری نماید.
بنابراین، آموزش تحلیل بنیادی نهتنها یک انتخاب، بلکه ضروریترین شرط ورود حرفهای و پایدار به بازار سهام است؛ زیرا تصمیمگیری مبتنی بر دادههای واقعی، موجب کاهش ریسک، افزایش دقت تحلیل و ایجاد دید بلندمدت و منطقی در معاملات میشود.
باتوجهبه اهمیت و حساسیت این مهارت، بهترین دوره آموزش تحلیل بنیادی دورهای است که مباحث را بهصورت جامع، دقیق و درعینحال با زبانی ساده و قابلفهم ارائه کند. دوره آموزشیMaster FIS با آموزش صفر تا صد تحلیل بنیادی ویژه بازار بورس ایران و در قالب سیستم معاملاتی FIS، شما را از هر دوره آموزشی دیگری بینیاز میسازد. این دوره با اتکا به اصول علم اقتصاد و حسابداری و تمرکز بر واقعیتهای موجود در بازار، توانسته در شرایط پیچیده اقتصادی راهگشای بسیاری از هموطنان باشد.
نویسنده: دکتر بردیا خسروانی